تاريخچه و نحوه پیدایش شش سيگما
نام و ايده آغازين شش سيگما به بيل اسميت نسبت داده ميشود. وي كه در دهه 70 و 80 ميلادي به عنوان مهندس ارشد كيفيت و قابليت اطمينان در شركت موتورولا به فعاليت مشغول بود، اكنون پدر شش سيگما نام دارد.روش شش سيگما در ژانويه 1987 به صورت رسمي توسط باب گالوين درموتورولا معرفي و رسيدن به سطح كيفيت شش سيگما به عنوان يك هدف راهبردي پنج ساله تعيين شد.در اواسط دهه 1990 شش سیگما که به تدریج به یک نام تجاری برای یک متدولوژی مدیریت بهبود تبدیل شده بود در بسیاری از کارخانجات معظم تولیدی و سازمان های خدماتی آمریکا بکار گرفته شد.در اوایل سال 2000 شش سیگما بصورت یک رویکرد مدیریتی مستقل به کلیه سازمانها در سراسر دنیا معرفی شد.
مفهوم شش سيگما
برای ارایه یک تعریف جامع از شش سیگما ، باید آنرا از سه دیدگاه مختلف به صورت زیر بررسی نمود :
1 - شش سیگما یک فلسفه مدیریتی ،براساس نزدیک شدن به خواست مشتری و کاهش ضایعات است، کم شدن ضایعات یعنی هزینه کمتر و افزایش اعتبار تولید کننده.
کاهش هزینه وبهبود اعتبار تولید کننده، بزرگترین مساله در یک بازار رقابتی است
2 – شـش سیگما در بردارنـده یک شاخـص آماری برای اندازه گیـری قابلیت فرآیندها است . قابلیت فرآیند،به معنای توانایی آن برای تولید محصولاتی مطابق با الزامات و نیازمندیهای کیفی است .
فرآینـدهایی که در شـش سیـگما قرار دارند از این توانایی برخـوردارند که در هـریک میلیون بار ، تنها 4/3 عیب تولید کنند .
3 – شش سیگما یک متدولوژی است، با مجموعه ای از ابـزار های آماری ، که برای اجـرای نظریه ها و فلسفه های مـدیـریت در راه رسیـدن به تعداد عیـب کمتر از 4/3 در میلیون استفاده می شود .
برای خواندن کامل مفهوم شش سیگما به ادامه مطلب مراجعه کنید .
ادامه مطلب |